مختصر نظام حقوقی انگلستان: تاریخچه، اصول و ویژگیها
نظام حقوقی انگلستان: تاریخچه، اصول و ویژگیها
مقدمه
نظام حقوقی انگلستان بهعنوان یکی از قدیمیترین و تأثیرگذارترین سیستمهای حقوقی جهان شناخته میشود. این سیستم نهتنها بر سیستمهای قضائی کشورهای مشترکالمنافع و بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی تأثیر گذاشته، بلکه باعث شکلگیری اصول و رویههایی شده است که هنوز هم در دنیای امروز کاربرد دارند. ویژگیهای خاص این سیستم حقوقی، از جمله تأکید بر حقوق عرفی (Common Law) و استفاده گسترده از Precedent (رویه قضائی)، به آن ویژگیهای منحصر به فردی داده است.
در این مقاله بهطور گستردهتر به بررسی تاریخچه، اصول، ساختارها و چالشهای نظام حقوقی انگلستان میپردازیم و تأثیرات آن را در سطح جهانی تحلیل میکنیم.
1. تاریخچه نظام حقوقی انگلستان
1.1. نظام حقوقی پس از فتح نرماندی
پس از فتح انگلستان توسط ویلیام فاتح در 1066 میلادی، نظام حقوقی جدیدی شکل گرفت که اساس آن مبتنی بر سیستمهای قضائی نرماندی بود. ویلیام فاتح بهعنوان فرمانروای جدید انگلستان، علاوه بر تسلط نظامی، خواستار یکپارچگی و نظم در اداره کشور بود. وی برای اعمال عدالت در سرزمینهای تحت سلطه خود، دادگاههای سلطنتی را تأسیس کرد و اقدام به تشکیل یک سیستم قضائی مرکزی کرد. این دادگاهها میبایست به حل اختلافات و جرائم مختلف پرداخته و یک قاعده حقوقی واحد را در سراسر کشور پیادهسازی کنند.
1.2. تأسیس دادگاهها و روند قضائی در قرون وسطی
در قرون وسطی، با گسترش سلطنت انگلستان و افزایش مسائل پیچیدهتری که نیاز به تصمیمات قضائی داشتند، توسعه نظام دادگاهی انگلستان آغاز شد. در دوره سلطنت هنری دوم (1160-1189 میلادی)، نظام قضائی انگلستان بهطور قابل توجهی گسترش یافت. در این دوران، دادگاههایی به نام “دادگاههای سلطنتی” (Royal Courts) تأسیس شدند که بهطور رسمی به حل اختلافات در زمینههای مختلف حقوقی میپرداختند. در این زمان بود که مفهوم Common Law بهوجود آمد که بهطور سنتی بر اساس رویههای قضائی و تصمیمات پیشین بود.
1.3. تأثیر منشور بزرگ آزادیها (Magna Carta)
در سال 1215، منشور بزرگ آزادیها (Magna Carta) به تصویب رسید. این منشور یک سنگ بنای اساسی برای حقوق بشر در انگلستان بهشمار میآید و بسیاری از اصول حقوق بشر که بعدها به حقوق اساسی افراد در کشورهای مختلف تبدیل شد، از این منشور الهام گرفتهاند. Magna Carta همچنین نقش مهمی در شکلگیری مفهوم محدودیت قدرت پادشاه و اهمیت استقلال قوه قضائیه ایفا کرد.
1.4. تأثیر انقلابهای اجتماعی و حقوقی
در قرون 16 و 17 میلادی، انقلابهای اجتماعی و حقوقی نظیر انقلاب گاردنر (1642-1651) و تأسیس پارلمان بهعنوان نهاد قانونگذاری و نظارتی در انگلستان بهطور عمده موجب تحولاتی در نظام قضائی این کشور شد. در این دوره، ابتدا قانون عرفی (Common Law) در کنار قوانینی که توسط پارلمان به تصویب میرسید، بهطور همزمان کاربرد داشت. در نتیجه، روابط پیچیدهای میان نهادهای مختلف قانونگذاری و قضائی بهوجود آمد.
2. ویژگیهای اصلی نظام حقوقی انگلستان
2.1. حقوق عرفی (Common Law)
حقوق عرفی (Common Law) یکی از ویژگیهای متمایز نظام حقوقی انگلستان است. این سیستم حقوقی بر اساس رویهها و پیشینههای قضائی بنا شده است. بهطور سادهتر، در سیستم Common Law، تصمیمات قضائی گذشته، بهعنوان مبنای تصمیمات جدید قرار میگیرند و قضات باید به آنها پایبند باشند. این اصل به نام Precedent یا “رأی پیشین” شناخته میشود.
یکی از ویژگیهای مهم حقوق عرفی این است که برخلاف بسیاری از سیستمهای حقوقی که بهطور عمده بر قوانین نوشتهشده (Statutes) اتکا دارند، در نظام انگلستان حقوق بر اساس تجربیات و اصولی که در تصمیمات قضات شکل میگیرد، بهطور مستمر تکامل مییابد.
2.2. پیشینهنگری (Precedent)
اصل Precedent بهعنوان یکی از ویژگیهای اساسی حقوق عرفی انگلستان شناخته میشود. طبق این اصل، قضات موظفاند که از رویههای قضائی گذشته پیروی کنند، مگر آنکه دلایل معتبر برای تغییر آنها وجود داشته باشد. این اصل در توسعه حقوق در انگلستان نقش مهمی ایفا کرده و موجب ایجاد ثبات و یکنواختی در تصمیمات قضائی میشود.
2.3. تجزیه و تحلیل دقیق موارد حقوقی
در نظام حقوقی انگلستان، بهویژه در دادگاههای عالی، تجزیه و تحلیل دقیق و جامع از هر پرونده انجام میشود. قضات در این سیستم به دقت به جنبههای مختلف هر پرونده توجه کرده و سعی میکنند که از هر ابعاد قانونی و حقوقی آن مطلع شوند تا حکمی عادلانه و منطبق با قوانین و اصول حقوقی صادر کنند.
2.4. حقوق بشر و تعهدات بینالمللی
در قرن 20، با پذیرش انگلستان به کنوانسیون حقوق بشر اروپایی و تصویب قانون حقوق بشر انگلستان در سال 1998، مفاهیم حقوق بشر به یکی از ارکان اساسی این سیستم حقوقی تبدیل شد. از این پس، حقوق بشر بهطور مستقیم در تصمیمات قضائی لحاظ میشود و قضات موظفند که این حقوق را در هنگام صدور حکم در نظر بگیرند.
3. ساختار نظام قضائی انگلستان
نظام قضائی انگلستان از چندین دادگاه مختلف تشکیل شده است که هر کدام وظایف خاص خود را دارند. در ادامه به شرح دادگاههای مهم انگلستان میپردازیم:
3.1. دیوان عالی کشور (Supreme Court)
دیوان عالی کشور، بالاترین مرجع قضائی انگلستان است و آخرین مرجع تجدیدنظر در این کشور بهشمار میآید. این دادگاه بهطور خاص به مسائل مهم قانونی و حقوقی میپردازد و تصمیمات آن برای همه دادگاههای دیگر الزامآور است.
3.2. دادگاههای عالی (High Court)
دادگاه عالی یکی از اصلیترین دادگاههای سیستم حقوقی انگلستان است و به پروندههای پیچیده مدنی و تجاری رسیدگی میکند. این دادگاه همچنین بخشهایی ویژه برای رسیدگی به مسائل خانوادگی، مالیاتی، و همچنین دعاوی مرتبط با حقوق بشر دارد.
3.3. دادگاههای تجدیدنظر (Court of Appeal)
دادگاه تجدیدنظر بهعنوان دادگاه درجه دوم، مسئول رسیدگی به پروندههایی است که در دادگاههای پایینتر بررسی شدهاند و در آنها تجدیدنظر خواسته شده است. این دادگاه در زمینههای مدنی و جنائی به تصمیمات جدید میپردازد.
3.4. دادگاههای جنائی (Crown Court)
دادگاههای جنائی به رسیدگی به پروندههای جنائی مهم و پیچیده میپردازند. این دادگاهها معمولاً به مواردی رسیدگی میکنند که مجازاتهای سنگینی در پی دارند.
4. چالشها و مشکلات نظام حقوقی انگلستان
4.1. دسترسپذیری عدالت
دسترسی به عدالت یکی از چالشهای مهم نظام حقوقی انگلستان است. هزینههای بالای دادگاهها، بهویژه در پروندههای مدنی و تجاری، میتواند موجب محدود شدن دسترسی افراد به خدمات قضائی شود. این مشکل بهویژه برای افرادی که از لحاظ اقتصادی در شرایط سختی قرار دارند، مسئلهساز است.
4.2. فشارهای سیاسی و اقتصادی
گرچه سیستم قضائی انگلستان بهطور کلی مستقل از نهادهای دولتی است، ولی در برخی موارد، فشارهای سیاسی و اقتصادی میتواند بر تصمیمات قضائی تأثیر بگذارد. این امر بهویژه در پروندههای حساس و پرتبعات اجتماعی یا اقتصادی نمایان میشود.
4.3. چالشهای اجتماعی و حقوق بشری
نظام قضائی انگلستان، بهرغم تأثیرات مهمش در دفاع از حقوق بشر، هنوز در برخی موارد با چالشهای حقوق بشری مواجه است. مواردی نظیر حقوق مهاجران، نظارت بر حریم خصوصی و استفاده از ابزارهای نظارتی، از مسائل جنجالی در این زمینه هستند.
نتیجهگیری
نظام حقوقی انگلستان، با تاریخچهای طولانی و پیچیده، یکی از تأثیرگذارترین و متعادلترین سیستمهای حقوقی در جهان است. این سیستم بر پایه حقوق عرفی و اصول Precedent بنا شده و همچنان در حال تکامل است. با وجود چالشها و مشکلات خاص خود، این سیستم توانسته است با انطباق با تحولات زمانه و تأکید بر حقوق بشر، جایگاه خود را در میان نظامهای حقوقی جهان حفظ کند.